بلاخره گره کار آقای خزایی هم باز شد و خودش را به کاروان عاشوراییان رساند
بسم رب الشهداء
بلاخره گره کار آقای خزایی هم باز شد و خودش را به کاروان عاشوراییان رساند.
اربعین سال گذشته ما بهمراه خانواده کربلا بودیم زنگ زدند با مادر صحبت کردند و قسم شون دادند که دعا کنند ایشون شهید بشوند.گفتن زیر ناودون طلای مولا علی دعا کنند تا قبول بشه.
وقتایی که میامدن سر مزار آقا رضا با صورت به خاک میافتادند و زار زار گریه میکردند.
وقتی داداش رضا بشهادت رسیدند هیچ یک از مسئولین و آقایان حضور نداشتند اما یک هفته تمام ایشان در کنار ما بودند.
همیشه چه منطقه بودند یا مشهد یا منزل تماس میگرفتند و اگر مشکلی پیش میآمد همیشه تمام تلاش خود را میکردند.
همیشه میگفتند وقتی شهید شدم وصیت میکنم ولی شماهم بدانید که منو جای رفیقام بین بچه های فاطمیون کنار آقا رضا و ابوحامد به خاک بسپارید.
ما از داداش رضا هیچ عکسی نداشتیم چون داداش اصلا عکس نمیگرفت تنها عکسهایی که داریم کار آقای خزایی ست که اون ایام پس از شهادت داداش رضا باهم در ارتفاعات تل قرین استان درعا گرفته بودند.یک عکس درسته جمعی داشتند که با شهادت سید حکیم میگفت دیگه بعدی نوبت منه و واقعا هم نوبت ایشان شد.
در نهایت ایشان هم به آرزویشان رسیدند و به جمع یاران خویش پیوستند.خانواده شهید مدافع حرم و دوست و همرزم ایشان سردار محمدرضا خاوری(حجت)، شهادت پرافتخار و غرور آفرین مدافع حرم 《محسن خزایی》 را به خانواده ایشان ، پیشگاه امام زمان و رهبری معظمالله تبریک و تسلیت عرض میکنیم.
کانال رسمی سردارشهید حجت
http://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ
- ۹۵/۰۸/۲۲