مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

«تا انتقام بصرالحریر آرام ندارم»

دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۲ ب.ظ


تقدیم به شهید مدافع حرم محمدحسن محسنى (محمدحسین)؛

من از امتداد غربت حریم حرم مى آیم؛ پیکرى بازگشته از شام. گمنامى مرا خوش تر است که، من فدایى زینبم [سلام الله علیها]؛ با سربندى از لشگر فاطمیون که شهره گمنامى است.

پیکرى هستم؛ شانه شکسته از رکوع مادرى شکسته پهلو و سجده گلویى پاره پاره بر دشت نینوا. قامتى هستم؛ آرمیده بر ویرانه هاى راموسه، بى سایبان، آغشته به خون، شاهدى بر پرواز ملائک در بارش باران گلوله ها.

من پانزده شب غربت تنهایى را چشیده ام. شب هاى من، یادآور غریب ترین شب هاىِ شام غریبانند. هر شب، دلتنگى هایم را با ماه قسمت مى کردم و نگاه ماه بر پیکرم روضه مظلومیت اهل حرم مى خواند. همان روضه که، ماهتابِ کودکى سه ساله از شانه هاى نى بر کنج خرابه اى در شام طلوع کرد و من، با دست هایى از جنس باران بر سینه مى کوبیدم.

گام ها مى آمدند و مى رفتند و همچنان نفیر قناصه ها گوش هایم را نوازش مى داد. شب ها و روزها در پى یکدیگر مى گذشتند تا سرانجام بشارت آزادى حلب را از طنین گام هاى لبیک گویان به فریاد استغاثه مظلومان شنیدم، مرهمى بر زخم شقایق هاى پرپر بصرالحریر.

و من آمدم از سر زمینى غریب به غربتى دیگر، بى آنکه هیچ چشمى منتظرم باشد. چرا که مادر پیش از پسر بانگ الرحیل را لبیک گفته بود اما انگار باز هم او مرا صدا کرد از میان خیل عاشورائیان. مى خواست غبار غربت از چهره ام بزداید و پیکرم را به مهربانى در آغوش گیرد. و من آمدم بى هیچ گزندى از نوازش باد و باران بر پیکرم، تا پس از فراقى جانسوز به مادر ملحق شوم و او برایم روضه غربت "جواد الأئمه" را بخواند و امشب فارغ از اندیشه حرامیان دست در دست مادر در آستانه حرم بى بى اذن دخول بخوانیم و برات زیارت کربلا بگیریم. چرا که به دوستان عهد کرده بودم دیدار دوباره سر سفره ارباب.

"السلام علیک یا ابا عبدالله"

روضه غربت "جواد الأئمه"

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم

ای تشنه! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیر و جوان نداشت که یک نور واحدید

در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

شهید محمد حسن (حسین) محسنی با نام مجازی  «تا انتقام بصرالحریر آرام ندارم»  بعد از دو سال مجاهدت در سوریه ، آرامش حقیقی را با شهادت در منطقه راموسه حلب بدست آورد و بعد از آزادی کامل حلب،جسم و جان آرام گرفته اش پس از پانزده روز، به  ایران بازگشت تا اصفهان را دوباره از عطر شهادت سرمست کند.

شهادت محمدحسین دوباره نشان داد که راه شهادت حتی برای نوجوانان بسته نیست،نشان داد که حتی اگر متولد دهه هفتاد هم باشی حتی اگر مادر نداشته باشی و پدرت رزمنده مدافع حرم باشد باز هم میتوان با ایمانی الهی ،غیرت عباسی و سلحشوری حسینی مدافع حریم اسلام و حرم اهل بیت علیهم السلام شد و با شهادت جاودانه گردید.

@Sardaranebimarz



  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">