تقدیم به "تمام دختران شهدای جبهه مقاومت اسلامى
نازدانهام؛ با کدامین واژه بیقراری چشمهای کودکانهات را بر کاغذ بیاورم؟ بهانههای دخترانهات را چگونه به تصویر بکشم؟
دردانهام؛ سخت است میدانم بر قراری که قراری نیست جز در کنج غربت تشییع تابوتهای نشسته بر شانه و ...، اما تو بغض گلویت را نشکن.
نگاهت را به دورترین نقطه آسمان خیره کن و دلتنگیهای عاشقانهات را برای نسیم مشق. بگذار نسیم، کبوتر پیامرسانی باشد که سرود دلتنگیات را به ابرهای دمشق و سامرا برساند و ابر، بارانِ سخاوتش را بر عطشِ مظلومانه اهل زمین در فریاد "اَغْثِنی یا غِیاثَ الْمُستَغیثینَ" ببارد.
بگذار جوانههای اشکِ خلوتِ شبانه بر گونههای پائیزیات تمنایی باشد بر جوشش چشمههای "الْغَوْثَ الْغَوْثَ" در تمنای مولایمان بر غربت این روزها که "فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا".
بگذار دست استجابت دعاهای کودکانهات مرهمی باشد بر دردهای دلمان از ظلم زمانه که "أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّه".
نور چشمم؛ بغض گلوگیرت را با فریاد مظلومیت دخترکان خرابهنشین شام پیوند ده "المُستَغاثُ بِکَ یا صاحِبَ الزَّمان و المُستَعانُ بِکَ یا مَولاى" ...
@labbaykeyazeinab
- ۹۶/۰۵/۰۴