تقدیم به ساحت نورانی خبرنگار شهید محسن خزایی
تقدیم به ساحت نورانی خبرنگار شهید محسن خزایی
در را که باز میکنم چشمم روی صفحه تلویزیون خشک میشود. تو را نشان میدهد. ذهنم گیر میکند روی یک کلمه خبرنگار شهید و بعد دوباره تو را میبینم با نگاه پرشور و لبخند پراز رضایتت که دستانت را در هوا تاب میدهی و رجز میخوانی.
حالا مرور کردنت شده کار هر روزهام. تو را که صدایت ناخودآگاه توی سرم نقش میبندد و هزار تکه میشود تا همین چند روز پیش اسم خبرنگار شهید برایمان با نام غلامرضا رهبر و محمود صارمی تداعی میشد وحال نام تو کنار نام این دو خبرنگار شهید میدرخشد. راستش خیالمان قد نمیداد دوباره خبرنگاری دیگر آسمانی شود فکرش را نمیکردیم دوباره خبرنگاری در میانه آتش و خون در راه ادای رسالت خبررسانیاش ردای سرخ بپوشد. سوریه معرکه آتش و خون است، معرکهای که این سالها، جوانان ما در راه لبیک به ندای دفاع از حریم اهل بیت، دست از زندگی و جوانی و آرزوهایشان شستهاند. میروند و چاک چاک برایمان میآورندشان. این معرکه تو را نیز به خود خواند تو را که بالاترین آرزویت شهادت بود؛ تو را دعوت کرد تا در ادای رسالت خبرسانیات حنجرهای برای رساندن صدای مظلومیت برادران و خواهران سوریمان باشی. دوباره آهنگ صدایت در ذهنم مینشیند: راه شهیدان ازلی است...
چه کلام شیرینی، چه خیال نابی، چه قریب بعیدی. مرحبا آفرین بر تو که پای حرفت ایستادی. اصلا شهدا همهشان همین طورند. بعد ولایتمداریشان از همه ابعاد وجودیشان پر رنگ و لعابترست. راستش شنیدن خبر شیرین اما تلخ شهادت تو در حال و هوای این روزهای منتهی به اربعین بیشتر دلمان را سوزاند. حال و هوای ما جاماندهها اصلا خوب نیست. یکی مثل تو میرسد به همنشینی اباعبدالله و خیل عظیمی از مشتاقین هم میروند به زیارتش. ما دلمان تنگ است و حسرتمان ابدی. ما را دریاب. ما را که امروز از هر دو گروه جاماندهایم. نه راهی به قافله پرنور شما داریم و نه پایمان به زیارت میرسد. ما امروز بیش از هر زمان دیگری دست و دلمان گیر خواستههای دنیایمان مانده است. شما که به غایت و انتهای این راه رسیدهای ما خستههای در راه مانده را دریاب.
ما را دریاب که خیال حضور این روزهایت در جوار سیدالشهدا قرارمان را برده است. دلمان لک زده برای شهید شدن. دستمان را بگیر و برایمان دعا کن. دعا کن ما نیز در راه ادای رسالت خبررسانی و خبرنگاریمان عاقبتی سرخ و خونین داشته باشیم.
نویسنده: سیدهزینب سیداحمدی
- ۹۵/۱۰/۰۳