تلنگر......
اتفاق روز تدفین نمادین شهید جاویدالاثر مدافع حرم محمد اسدی از زبان دوست شهید خادم روز مراسم
دیر رسیده بودم تا لوازم رو آماده کردم شروع به کار شدم شهید عارفی (طاها) رودیدم کنار درخت وایستاده اینقدر عجله داشتم سریع رد شدم برگشتم دیدم نیست
خونواده محمد (غلام عباس) گفتن قراره لباس ها و کفن و چفیه محمد(غلام عباس) رو همرزمش بزاره تو مزارش....
داشت باورم میشد که اشتباه دیدم ..
اما تو مراسم داداش بزرگه محمد(غلام عباس) وارد قبر این بزرگوار شد و لباس ها و چفیه ایشون که به جای پیکر بود رو داخل قبر گذاشت......
تو فکر بودم چرا همرزمش (سیدجواد) این کارو نکرد مگه قرار نبود ایشون انجام بدن .....
دوباره شهید عارفی رو دیدم خیلی زود بین جمعیت گمش کردم....
خیلی دوست داشتم دلیل این کارو بدونم وقتی مراسم این بزرگوار تموم شد...
یکی از بچه ها گفت تو مراسم مداح داشته مداحی میکرده دیدم محمد(غلام عباس) با لباس سفید وسط جمعیت داشت سینه میزد.....
از برادر شهید(اسدی) پرسیدم موضوع چی بود مگه قرار نبود سید اینکارو کنه!!!!
ایشون فرمودند: درسته قرار بود سید جواد این کارو انجام بده اما اخوی بزرگتر به من گفتن الان محمد(غلام عباس) اومد پیشم بهم گفت داداش دوست دارم شما اینکارو انجام بدین...
خوشابه حال آنان که باشهادتت رفتند...
لبیک یازینب سلام الله...
نقل از ابوطاها
- ۹۵/۰۸/۰۶