جوان ترین مدافع حرم شهید سید مصطفی موسوی
مادر شهید بزرگوار میگوید: اصلا اهل بیرون رفتن و گردش و تفریح نبود تا وقتی که عاشق تفکرات شهید بابایی شد و مرتب در اینترنت اطلاعاتی پیدا میکرد و میخواند و فیلمهای مربوط به او را می دید. مادرشهید ادامه میدهد: میدانستم آموزش میبیند،اما نمیدانستم کجا؟ققط میدیدم ریاضت میکشد. با آب سرد حمام میکرد، روی موکت و بدون بالش و پتو میخوابید،از زندگی دست شسته بود و وقتی دلیلش را میپرسیدم میگفت: مادر باید برای شرایط سخت آماده باشم . باید سرم را روی سنگ بذارم و بخوابم. مامان تو که در سوریه نیستی مراقبم باشی. مامان وابسته این دنیای بی ارزش نباش.من هم دل کنده ام و میدانم روزهای خوبی در آن دنیا در انتظار من است...
مادر شهید ادامه میدهد: با وجود کم سن و سال بودن اصلا وابسته به این دنیا نبود و همه را تشویق به وابسته نشدن به دنیا و متعلقات آن میکرد.میگفت:مادر برای هر فردی در دنیا یک روز، روز عاشوراست و ندای _هل من ناصر ینصرنی_را میشنود. من هم این ندا را شنیده ام و باید بروم، اما اگر تو راضی نباشی و اجازه ندهی خودت باید جواب حضرت زهرا(س)و حضرت زینب(س) را بدهی..
مصطفی طراح و مبتکر خوبی بود حتی طرح یک ناو را به سازمان نخبگان فرستاد و بالاترین امتیاز را گرفت و بعد از یک ماه در کشور کانادا پذیرفته شده بود و برایش دعوت نامه آمده بود که برای ادامه تحصیل به کانادا برود، اما مصطفی قبول نکرد.
منبع:
@sangarshohada📎
- ۹۴/۱۱/۰۸