حق رفاقتی که با من داشتید و حق فرماندهیای که بر گردنتان دارم را خوب ادا کنید
برایش درست کنار محمودرضا قبر آماده کرده بودند. پیکر حامد که رسید وادی رحمت ، طوفان به پا شد و باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و خاک را برداشت و پاشید روی سر و صورت مردم. پیکر را گذاشتند کنار قبر. دستهی موزیک به صف شد که مارش عزا بزند. حامد توی وصیتش نوشته بود که توی مراسمش گروه موزیک سپاه بیایند و مارش بزنند؛ نتوانستند. تاب نیاوردند... . یاد حرف حامد افتاده بودند که روز آخر قبل رفتن بهشان گفته بود: « توی مراسم تشییع من، حق رفاقتی که با من داشتید و حق فرماندهیای که بر گردنتان دارم را خوب ادا کنید و درست و حسابی مارش بزنید. خودم هم حواسم بهتان هست. آبروداری کنید. هرچه باشد، شما زیر دست من کار یاد گرفتهاید و کار شما را به حساب من مینویسند. حواستان باشد خارج نزنید! که آنوقت میآیم و حساب تک به تکتان را میرسم.
https://telegram.me/joinchat/BpYW0DvpaSbEtZubJJeklg
- ۹۷/۰۲/۰۹