خاطرهای از شهید علی تمام زاده
جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ب.ظ
من افغانی هستم
کربلا بودم زنگ زد دوست افغانی نداری به من معرفی کنی؟گفتم علی میخوای بری سوریه؟ گفت خواهش میکنم کسی ندونه.
در راه با یه افغانی بطور اتفاقی آشنا شد، مدارک شناسایی اونو گرفت،حالا توی فرودگاه امام خمینی نفس علی بالا نمیاد،
یک به یک داشتن مدارک افراد رو بررسی میکردند، علی هم آیه وجعلنا. . . میخوند تا رسید به دو نفر آخر که شهید علی تمام زاده آخرین نفر بود،به یکباره مسول بازرسی گفت :دیگه تموم شد شما هم بروید داخل هواپیما!
- ۹۴/۱۱/۰۲