خاطره اى از شهید محمودرضا بیضائى
یک شب خواب شهید همت را دیدم؛با بسیجى هایى که در کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده اند تا با او دست بدهند.ایستاده بودم؛حاج همت با قدم هاى تند رسید کنار تویوتا.من دستم را بردم جلو و با او دست دادم و حاجى را در آغوش گرفتم.
هنوز دستش توى دستم بود که گفتم:"دست مارا هم بگیرید" و توى دلم نیت شهادت بود که حاج همت گفت:"دست من نیست"
از همان شب این خواب و حرف شهید همت برایم مسئله شده بود و مدام فکر میکردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتى دست شهدا نباشد شهدا باید دستمان را بگیرند تا باب شهادت به رویمان باز شود.
یک شب که در خانه محمودرضا مهمان شام بودم خوابم را براى محمودرضا تعریف کردم گفت:"راست گفته خب؛دست او نیست". بعد گفت:"من خودم به این نتیجه رسیده ام و با اطمینان میگویم؛هر کس شهید شده،خواسته که شهید بشود.شهادت شهید تنها در دست خودش است.
منبع:
https://telegram.me/joinchat/BppG0jyTCz4cfX6OkQEuLA
ابر گروه شهید محمودرضا بیضائى
- ۹۴/۱۲/۰۵