خاطره ای از شهید بیضایی 5
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۲ ب.ظ
دکتر احمدرضا بیضایی (برادر شهید) :
بعد از پیروزی حزبالله لبنان در جنگ سی و سه روزه ، محمودرضا زیاد در مورد این جنگ و حزبالله حرف می زد. مجذوب رزمندگان و فرماندهان حزبالله شدنش هم حکایتی بود برای خودش که بعدا در موردش مینویسم. یک بار در همان روزهای بعد از پیروزی حزبالله داشتیم حرف میزدیم، گفتم اسرائیل کسی نیست که راهش را بکشد و برود؛ از کجا معلوم دوباره به لبنان حمله نکند؟
خندید. گفت: نه این طور نیست. اسرائیل الان مثل آدمی میماند که کتک خورده و افتاده گوشه رینگ و نا ندارد از جایش بلند شود اما مرتب میگوید بلند شوم ال میکنم و بل میکنم!
این را طوری با احساس غرور میگفت که انگار خودش زده بود اسرائیل را انداخته بود گوشه رینگ.
شهید محمودرضا بیضائی
بیسیم چی
@bisimchi1
- ۹۵/۰۵/۲۴