خاطره ای از شهید حسین جمالی
چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ
بابرادرش صحبت میکردم، شهیدتپه جاسوسان باشهیدان کمیل ومحمدبوده،درهمون عملیات هم جانبازجاسوسان میشه،میگفت کمیل روپای حسین شهیدشده...
بعداینکه برگشته بودخونه به خونوادش میگه که تصادف کردم،وبعدازشهادتش حقایق روشن میشه...
هروقت که مرخصی میومده سری هم به پدرمادرشهیدصفری میزده،
روزی که میرفت سوریه ازش میپرسن حسین کی برمیگردی خونه،گفت طولی نمیکشه تاسوعاخونه ام، که صبح تاسوعا شهید میشه وبرش میگردونن.
- ۹۵/۰۲/۰۸