خاطره ای از شهید حمید قاسم پور
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ب.ظ
قرار بود ۳نفر نیرو از گردان ما به عنوان فرمانده گروهان به گردان عمار برود به خاطر یه سری مسائل و حرفها فرمانده گردان گفت میخواهم نیروهایی به گردان عمار بفرستم که به اندازه چندنفر کار کنند.
چون وضعیت گردان عمار زیاد خوب نبود وباید تقویت میشد.
چند نفر از بچه ها دور هم نشسته بودند و نظر دادند نام اولین کسی را که همه برای فرستادنش به گردان عمار به میان آوردند حمید بود.
دلیل همه این بود که حمید به انداز۵نفر کار میکند و توانایی دارد.
وقتی هم رفتیم با وجود مشکلات زیادهمینگونه بود به اندازه چند نفر کار میکرد باید از خستگی بیهوش میشد والا برای استراحت نمیرفت.
راوی شیخ عمار
- ۹۵/۰۵/۰۷