خاطره ای از شهید روح الله قربانی
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۳۶ ب.ظ
تعریف کرد که: بهش گفتم علی (روح الله) نزدیک 60 روزه که اینجایی، بسه دیگه نمیخوای برگردی؟ تو صورتم نگاه هم نکرد، همونجوری که داشت کارشو انجام میداد جواب داد: کجا برم، ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه، ناموس شیعه تو الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا تو محاصره است، اونا ناموس منند، کجا بذارم برم ... چند روز بعد پیکر پاک و سوخته اش رو برگردوندند ... بدهکاریم ... به شهدا
"نقل از صفحه یکى از دوستان شهید"
خدا خیرتون بده