خاطره ای از شهید صدرزداه
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ق.ظ
یه روز به سید ابراهیم گفتم چیه هی میخوای زود شهید شی بمون خدمت کنیم گفت کاکا من به فردای خودم اعتماد ندارم اگه موندم چی پیش میاد چجوری میشم یه جمله ای گفت هرلحظه بیشتر میسوزم که اگه جنگ تموم شه و شهید نشیم لحظه خاک برسری مونه کجایی رفیقم ببینی لحظه ها خاک برسریه. ارسالی یکی از دوستان شهید صدرزاده
- ۹۵/۰۱/۱۰