خاطره ای از شهید محمد اسدی ۳
چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۲ ب.ظ
اونقدر با عشق و مخلصانه شبای تاسوعا به عشق آقا قمر بنی هاشم حضرت ابالفضل العباس علیه السلام رجز میخوند تو هیات که آخرشم اربابش مهر نوکریشو تایید زدو شد غلام عباسش محمد جان امسال دیگه نیستی برامون از اون رجزای حیدریت بخونی بچه های محل همه یکی یکی از الان دارن یادت میکنن و بدجور دلتنگتن ولی مطمینم تو مجلس حضور پیدا میکنی و سفارش ما رو هم پیش مادرت حضرت زهرا میکنی! شهادت گوارای وجودت دلاور با غیرت.
- ۹۵/۰۷/۰۷