خاطره ای از شهید مدافع حرم ناصر مسلمی سواری
جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۴۸ ب.ظ
همرزم شهید مدافع حرم ناصر مسلمی سواری:
ناصر مدام در نماز هایش گریه میکرد:وقتی علت را از او پرسیدم گفت:من میدونم که شهید نمیشم یکی از بچه ها گفت:چرا این قدر ناراحتی؟ناصر گفت:من زن،بچه و زندگی و همه چیز دنیا رو طلاق دادم؛فقط یه چیز هنوز تو دلم مونده که اگه این رو هم طلاق بدم صددرصد شهید میشم.هرچه اصرار کردیم قبول نکرد در موردش با ما حرف بزند تا شب عاشورا که ناصر با حالت خندان آمد و گفت:به خون امام حسین (ع)من فردا شهید میشم.این در حالتی بود که عملیاتی در پیش نبود.گفتیم:چی شده ناصر خواب دیدی؟گفت:خواب هم دیدم ولی اون چیزی که تو دلم بود رو طلاق دادم .گفتیم:چی تو دلت بود؟گفت :پسر آخرم بنیامین.
@Agamahmoodreza
- ۹۷/۰۲/۰۷