خاطره ای از مادر بزرگوار شہید بیاضے زاده
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۴ ب.ظ
عید که میرفتیمــــــ مسافرٺ تو طول مسیر سعید مداحی،مداح نریمانی(منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین...) رو گوش میداد و وقتی به اونجایی که میگه منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم ولی .... میرسید سعید رو میکرد
بهمـــــ و میگفت مامان یاد بگیر...
منم میگفتم من هیچ وقت نمیتونم اینجور چیزی رو یاد بگیرم
سعید هم جواب میدادمامان تو هم یه روزی یاد می گیرے.
نقل از مادر شهیدمدافع حرم
شهیدسعیدبیاضی زاده
@khadem_shohda
- ۹۵/۰۹/۲۴