خاطره برادر شهید بیضائى از او
پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۳۷ ب.ظ
یکى از عجیب ترین قرارهایى که با هم گذاشتم در مورد رسیدن خبر شهادتش بود.این اواخر که داشت از سوریه و جنگ حرف میزد حرفش را قطع کردم و گفتم ایندفعه که دارى میروى شماره مرا به یکى از همسنگرانت در تهران بده.
یکى از نگرانى هایى که داشتم که اگر در این رفت و آمد ها شهادتى اتفاق بیفتد خبر شهادتش چطور به گوش خانواده مان میرسد.
خودش هم نگران بود و بار آخر قبل از رفتنش با ما در میان گذاشت.گفت حرف خوبى است به یکى از بچه ها میسپارم.
بین خودمان آنقدر عادى این قرار را گذاشتیم که این روزها هر وقت یادم مى افتد بهتم میگیرد. یکى از چیزهایى که محمودرضا به من فهماند این بود که آماده شهادت بودن با آرزوى شهادت داشتن فرق میکند.
منبع:
کانال اسکالپل
ابر گروه شهید محمودرضا بیضائى
https://telegram.me/joinchat/BppG0jyTCz4cfX6OkQEuLA
- ۹۴/۱۱/۲۹