خاطره خواهر زاده شهید مختاربند
عید بود. عید سال ۹۰برای گردش به همراه خانواده به باغ های اطراف شهرستان شوشتر رفته بودیم.
بعد از نهار، دایی حمید، من و بقیه ی دخترهای خانواده را به یک طرف جمع کردند و با حالتی شوخ آمیز گفتند :
« ورود آقایان به جمع ما ممنوع »
همه ی ما کنجکاو و مشتاق شنیدن صحبت هایش شدیم.
آن روز ایشان صحبتهایی درمورد زیبایی های باطن و ظاهر هر انسان کردند و به طور غیر مستقیم ما را به رعایت حجاب و عفاف توصیه کردند. یادم هست خاطره ای از همسر شهید چمران برایمان گفتند. خانمی که بعد از چند سال زندگی با همسرش متوجه کم مویی ایشان نشده بود چون تنها عاشق ایمان و شخصیت و باطن چمران شده بود.
به خاطر دارم آنروز صحبت هایش آنقدر به دلم نشست که همان لحظه تصمیم گرفتم بدون آنکه خودش متوجه شود صدایش را ضبط کنم.
دایی جان حالا، همین صدای ضبط شده ی شما، سند روشنی است تا پی ببریم به اینکه رعایت حجاب برای شهدا چقدر اهمیت داشته و دارد .
دایی حمید عزیز، همین دل سوزیهای تو برای برادر و خواهر زاده هایت بود که من را بیتاب نبودن هایت میکند .
طعم شیرین محبتت را، نه تنها فرزندانت، که همه بچه های فامیل چشیده اند.
یادم می آید وقتی که خبر شهادتت به گوش خواهر زاده ات رسید، به تو قول داد تا همیشه امانت دار چادر حضرت زهرا(س) باشد.
فدایی زینب (س) بدان که ما تا آخر، پای چادر زهرایی و رهبر حسینیمان ایستاده ایم.
کانال شهدای مدافع حرم قم
@sh_modafeaneqom
کانال شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند (ابوزهرا)
@shahid_mokhtarband
- ۹۵/۰۶/۱۰