خاطره دایی شهید مهدی عزیزی از شهید
عطر حضور
پارسال عکسش را بردم برای هییت مدرسه ی یاسین در شهرک رضویه و زدم روی دیوار.
امسال داشتند دیوارها را تعمیر می کردند. عکس گرد و خاکی شده بود.
برداشتمش و بردم توی کلاس 7/1 و گذاشتم روی کمد دیواری کنار تخته .
آن روز یادم رفت عکس را بردارم. عکس یک هفته ماند در کلاس.
چند هفته ای گذشت. یک روز نگاهم به مهدی افتاد رو به دانش آموزانم کردم و گفتم :
بچه ها ! می بخشید ! امروز می خواهم عکس مهدی را با خودم ببرم.
سکوت فضای کلاس را پر کرد. قاب عکس را برداشتم . یک دفعه صدای بغض آلود یکی از بچه های ردیف کنار پنجره بلند شد:
آقا ! تو رو خدا نبریدش ما تازه با مهدی دوست شده ایم.
بچه ها با چشمان اشک آلودشان حرف دوست شان را تایید می کردند.
قاب را گذاشتم سر جایش . بچه ها لبخند زدند. دوباره آن بالا روی کمد کوچک دیواری ، عکسی نشست که پایین آن نوشته شده بود: مدافع حرم شهید مهدی عزیزی
- ۹۴/۱۰/۱۹