خاطره دوست شهید میثم نظری از او
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ
شبی که خبر شهادت میثم اومد، مسئول خیریه کن زنگ زد و گفت: «آقای فلانی، خبر دارین آقای نظری شهید شدن؟»
گفتم: «بله میدونم. ولی شما میثم رو از کجا میشناسین؟»
گفت: «آقا میثم شبها کالاهای مورد نیاز نیازمندها رو میبردن و توزیع میکردند...»
ظاهرا حتی خانواده اش هم از این موضوع بی خبر بودند.
در حین مراسم همش داشتم پدر شهید رو میدیدم. لبخند از روی لبهای او کنار نرفت...
مرحله بالاتر از ایمان، یقینه. قطعا اینها به یقین رسیدن.
منبع:
https://telegram.me/joinchat/B6yLojvAndFYhOL9lB4MqQ
- ۹۴/۱۱/۱۳