خاطره همرزم شهید سیداصغرفاطمی تبار از او
جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ
هروقت صحبت شهیدی از گردان دیگرمیشد میگفت: نگران نباشید،گردان ما هم شهیدش محفوظ است...
همه وصیتنامه هایشان را نوشته بودند،اما او فقط خاطراتش را مینوشت
بلاخره او هم شب پانزدهم آذرماه وصیتنامه اش را نوشت.
بچه ها میگفتند اذان صبح شانزدهم آذرماه روستای زیتان را خودش با نوای ملکوتیش گفته بود
ساعتی بعد شربت شهادت را نوشید وزینبی شد.....
منبع:
@kamali_modvari
- ۹۴/۱۰/۲۵