خانطومان منطقه ی خیلی بدی بود
سلام خانطومان منطقه ی خیلی بدی بود در کل بدترین خط تثبیت دنیا بود و تو دل دشمن فاصله ی بین کانال و تا محور یاسر دست گردان مقداد بود خاکریزهای کوتاه که از دست اتیش بیست و سه و چهارده نیم و خمپاره و کپسول .... جون سالم بدر میبردیم قناصهاشون اذیت و آزار زیادی داشتن قرار شد بعد از حدود چهل و پنج روز که خط تحویلمون بود بدیم یاسر و خودمون بریم استراحت .کل خط با نیروها رو تحویل یاسر دادیم که فرمانده ش شهید محسن ماندنی و جانشینش شهید محسن الهی بودن.
ما هم شیش نفر بودیم که رفتیم برای استراحت تا برامون نیروی جدید بیاد و یک خط رو تحویل بگیریم .چون کلا من تو خط بودم و با منطقه اشنایی خوبی داشتم به درخواست محسن ماندنی کلا در رفت و امد و توجیح نیروها بودم که تازه منطقه رو تحویل گرفته بودن .یک شب با محسن ماندنی داشتیم تو خط راه میرفتیم و توضیح میدادم ضعف و قوت هاشو که پشت بی سیم شنیدم یکی از فرمانده گروهان ها داره اعلام میکنه بچه های سمت خونه های پایین کمین بزنن و اماده باش باشن .تعجب کردیم چی شده فرمانده گروهان خبر داره ما نداریم .با شهید ماندنی بدو بدو رفتیم موقعیتی که اعلام کردن و مستقر شدیم و فرمانده گروهانم که پشت بی سیم گفته بودیم بیاد اومد .محسن بهش گفت فلانی چی شده ؟؟!!گفت حاجی فرمانده تیپ داره از سمت موقعیت پایین وارد منطقه ی ما میشه!!!گفتیم پس کمین چرا زدی؟؟؟ گفت میخوام بفهمه ما آماده ایم!!! اقا من به محسن زل میزدم اون به من اصن وضعیتی بود نمیدونستیم بخندیم یا گریه گریه کنیم . روز اول عید بود محسن از ابتدای سنگرها شروع کرد عید رو تبریک گفتن و اومد تا اخرین سنگر قد بلندی داشت و همیه بهش میگفتم حاجی اخرش قدت کار دستت میده داداش یخورده کمتر بلند میشدی خو!! اخرین سنگر بعد از تبریک عید سرش رو بلند کرد و قناص... وقتی خونش رو پوتین ریخته بود باورم نمیشد مال محسنه . بس که این بچه فعال و سرزنده بود باور نمیکردم محسن خوابیده.همیشه بیدار دیدمش و دونده ولی خدا بهترینها رو برای خودش سوا میکنه و محسن واقعا بهترین بود .محسن الهی که جانشینش بود و با هم اومده بودن منطقه بعد ماندنی خیلی زجر کشید تا اونم به رفیقش رسید و ثابت کرد رفیق نمیه راه نیست و تا اخرش با رفیقش موند . محسن ها کسایی بودن که تا اخر عمرم نمیتونم فراموششون کنم تو اخلاق و تواضع و فروتنی.روحشان شاد و یادشون گرامی و راهشون پررهرو.
- ۹۵/۰۳/۱۱