مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

خانطومان منطقه ی خیلی بدی بود

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ب.ظ


سلام خانطومان منطقه ی خیلی بدی بود در کل بدترین خط تثبیت دنیا بود و تو دل دشمن فاصله ی بین کانال و تا محور یاسر دست گردان مقداد بود خاکریزهای کوتاه که از دست اتیش بیست و سه و چهارده نیم و خمپاره و کپسول .... جون سالم بدر میبردیم قناصهاشون اذیت و آزار زیادی داشتن قرار شد بعد از حدود چهل و پنج روز که خط تحویلمون بود بدیم یاسر و خودمون بریم استراحت .کل خط با نیروها رو تحویل یاسر دادیم که فرمانده ش شهید محسن ماندنی و جانشینش شهید محسن الهی بودن.

ما هم شیش نفر بودیم که رفتیم برای استراحت تا برامون نیروی جدید بیاد و یک خط رو تحویل بگیریم .چون کلا من تو خط بودم و با منطقه اشنایی خوبی داشتم به درخواست محسن ماندنی کلا در رفت و امد و توجیح نیروها بودم که تازه منطقه رو تحویل گرفته بودن .یک شب با محسن ماندنی داشتیم تو خط راه میرفتیم و توضیح میدادم ضعف و قوت هاشو که پشت بی سیم شنیدم یکی از فرمانده گروهان ها داره اعلام میکنه بچه های سمت خونه های پایین کمین بزنن و اماده باش باشن .تعجب کردیم چی شده فرمانده گروهان خبر داره ما نداریم .با شهید ماندنی بدو بدو رفتیم موقعیتی که اعلام کردن و مستقر شدیم و فرمانده گروهانم که پشت بی سیم گفته بودیم بیاد اومد .محسن بهش گفت فلانی چی شده ؟؟!!گفت حاجی فرمانده تیپ داره از سمت موقعیت پایین وارد منطقه ی ما میشه!!!گفتیم پس کمین چرا زدی؟؟؟ گفت میخوام بفهمه ما آماده ایم!!! اقا من به محسن زل میزدم اون به من اصن وضعیتی بود نمیدونستیم بخندیم یا گریه گریه کنیم . روز اول عید بود محسن از ابتدای سنگرها شروع کرد عید رو تبریک گفتن و اومد تا اخرین سنگر قد بلندی داشت و همیه بهش میگفتم حاجی اخرش قدت کار دستت میده داداش یخورده کمتر بلند میشدی خو!! اخرین سنگر بعد از تبریک عید سرش رو بلند کرد و قناص... وقتی خونش رو پوتین ریخته بود باورم نمیشد مال محسنه . بس که این بچه فعال و سرزنده بود باور نمیکردم محسن خوابیده.همیشه بیدار دیدمش و دونده ولی خدا بهترینها رو برای خودش سوا میکنه و محسن واقعا بهترین بود .محسن الهی که جانشینش بود و با هم اومده بودن منطقه بعد ماندنی خیلی زجر کشید تا اونم به رفیقش رسید و ثابت کرد رفیق نمیه راه نیست و تا اخرش با رفیقش موند . محسن ها کسایی بودن که تا اخر عمرم نمیتونم فراموششون کنم تو اخلاق و تواضع و فروتنی.روحشان شاد و یادشون گرامی و راهشون پررهرو.

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">