خواب مادر شهیدان موسوی
فکر میکنم خوابشون قبل از شهادت فرزند اولشون (سید مصطفی و سید اسحاق موسوی) بوده وقتی به سوریه رفته بود (اگه اشتباه نکرده باشم و درست یادم باشه)
خلاصه اینکه این مادر خیلی بی تاب بودند و بی قراری میکردند برای دوری فرزندشون که رفته بودند سوریه
و راضی نبودند از ته دل سایر پسرهاش به سوریه برن.
بانوی دمشق عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری به خوابشون میاد ..
میفرمایند : من در یک روز هفتاد و دو نفر از عزیزانم جلوی چشم من شهید شدند..
حالا شما چهار فرزند (یا پنج فرزند) داری فقط یکی میخوای در راه خدا بدی؟!!
بعد از این خواب خبر شهادت فرزند اول میرسه..سید اسحاق
(یه جورایی بی بی جان انگار میخواستند آماده شون کنند برای خبر شهادت و آرومشون کنند)
بعد از این خواب این مادر با رضایت کامل و با عشق و ارامش بچه های دیگه ش رو میفرسته..
پیکر سید اسحاق هنوز برنگشته ؛ سید محمد مفقود میشه ..
سید مهدی میره جانباز برمیگرده..
چهارمین فرزند دلاورش هم راهی جبهه ها میشه..
- ۹۵/۰۴/۰۱