دلنوشته ای از همسر شهید مدافع حرم شهید مهندس مهدی حیدری
دلنوشته ای از همسر شهید مدافع حرم
شهید مهندس مهدی حیدری
در سالگرد اعزام شهید حیدری به سوریه.
تاریخ اعزام ۹۴/۱۰/۱
تاریخ شهادت۹۴/۱۰/۲۱
شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب ؛در صبح باز باشد
امشب بغضی عجیب دارم...
از یلدایی بی حضور تو
یکسال گذشت
از آخرین شب حضورت در خانه
شبی که تا صبح ، نجوای عاشقانه ات ،با معشوق آسمانی ات ، فضای خانه را پر کرده بود
من چشم از تو نمی بریدم...
وتواز دنیا دل می بریدی تا عند ربهم یرزقون باشی
آن شبی که تفأل تو به قرآن شهادت بود
اناری از جنس انار بهشتی آرزو کردی
ورزق جنات النعیم را طلب کردی
مهدی عزیزم
چه سخت است یادآوری یلدای عارفانه ی تو
شب یلدای ۹۴ ،شب قدر تو بود
ومعشوق و معبود ازلی
تو را عاشقانه تر از من طلبید
و با خودش برد..
ومن ماندم و تنهاییِ بی تو.
مهربانم
یادش بخیر
دوربین خاطرات را در دست گرفتی تا آخرین سلفی خانوادگی را بگیری
همه را جمع کردی و گفتی آخرین یلدای توست
ومن دوربین فیلمبرداری را در دست گرفتم تا این بی قراری تو را ثبت کنم
اما نمیدانستم آن عکس سلفی آخرین تصویر تو خواهد بود
همدل ملکوتی من..
برگرد...
یکسال غم انگیز بی حضور تو گذشت
و من هنوز شهادتت را باور ندارم
چرا که تو همیشه زنده ای..
نامت، یادت و خاطراتت همیشه با من است.
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ، بل احیاء عند ربهم یرزقون
جاماندگان قافله شهدا
@jamondegan
- ۹۵/۱۰/۰۲