دلنوشته دختر شهید مدافع حرم عبدالحمید سالارى
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
سلام بابایی منم زهرا، گفتم بابایی دلم بیشتر هواتو کرد بگذار چند بار تکرار کنم تا آرام بگیرم بابا، بابا، بابا.
وقتی مىگویم بابا ناخواسته لرزش پاهایم مىرود. وقتی مىگویم بابا، قوت مىگیرم. وقتی مىگویم بابا انگار همه را دارم. این یعنی تو هستی. پس درست شنیده بودم. باباهایی که شهید مىشوند زندهاند پس برای این است دلم هنوز گرم بودنت است، بابای مهربونم! زهرا دلش برایت بىتاب است.
مىدانى، شجاع من، مرد قوی خانه ما، مظلوم من! مامانم همیشه مىگوید چه معاملهاى کردهاى با خدا که این چنین عزیزت کرد؟ من منظورش را خوب نمىدانم اما کسی تو را نمىشناخت چه شده که هر جایی پا مىگذارم عکس تو با نگاهم گره مىخورد به چشمانی که خیره به نگاهم مىشود و امروز چه پر افتخار شدی.
٦ سال است که درس مىخوانم و تو هیچ وقت پای تمرین ریاضی، علوم و اجتماعی من نبودی اما همین که حال نیستی، همین که از تمام داشتنت حق من و داداشم شده یک قاب عکس، یک درس را خوب به من آموختی نه به من به همه همکلاسىهایم به مدرسهمان، به شهرمان و به خیلىها.
تو حرف نزدی و عمل کردی تو به ما آموختی، مىشود آرام و بی صدا بود اما قهرمان شد و امروز بابای ساکت و آروم من شد قهرمان کشورم. بابای خوبم بیا بیا که اندازه ده تای بچگىهایم با تو حرف دارم امروز
دیگر من شرمنده حضرت رقیه (س) نیستم. صدای هل من ناصر حسین (ع) که هنوز همه عالم را گرفته، تو بودی که لبیک گفتی. زیارتت قبول زائر بی بی زینب (س).
تو با اسلحه رفتی ایستادی تا آجر از آجر حرم عمه سادات تکان نخورد. من و مادرم مىایستیم چادر را محکمتر مىگیریم و برادرم قلم علم بر انگشتانش مىفشارد تا با معرفت از کشور و اسلام دفاع کنیم.
شهادتت مبارک پدر مهربانم و من حرف دارم با همه مردم کشورم، چند سالی بود جای دختر بچههاى کوچک پشت تریبونهاى یادوارههاى شهدا خالی بود سالیانی ست که دفاع مقدس به پایان رسیده و بزرگ شدن آن دختر که با آرزوی یک آغوش پدر شب مىخوابیدند، اما امروز انگار جوشش دارد خون عاشورائیان در رگهاى مردان سرزمینمان.
این بار یادوارهها با موضوع مدافعان حرم بر پا شده اصحاب حسین عاشورا سینه سپر کردهاند که تیری به خیمهها نرسد و امروز باباهای سرزمین ما و مسلمانان سر برافراشتن در مقابل گلولهها که آتش گرفتن خیمهها تکرار نشود و من هنوز گرمای دست رهبر مهربانم را روی سرم احساس مىکنم و دل قرص به وجود نازنینشان است از خدای متعال خواستارم پرچم مولایمان امام خامنه ای به زودی زود برسد به دست صاحب و مقتدایش حضرت حجت بن الحسن عسکری (ع).
مدیر مدرسه مان گفت؛ این بار اسم زهرا سالاری هم اضافه شد به طرح شاهد مدرسه تان و این قصه ادامه دارد ...
@labbaykeyazeinab
- ۹۶/۰۵/۰۴