"دلنوشتهی ذاکر اهل بیت شهید کربلایی علی امرائی
بسم ربّ الحسین علیهالسلام
بعد مرگم میدونم همه میگن
صبح تا شب کارش حسین حسین بوده
السلام علیک یا اباعبدالله(ع)
وقتی میمیرم روضه خون برام بیارید تا برام روضه خونه
سینهزنهارو جمع کنید تا میتونید به نوکری تنها نمونه
سلام
امروز روز نوزدهم است که در کشور سوریه هستم. تنهایی، غربت، دل تنگی، روز به روز زیادتر میشه، امشب شب احیاست روز هجدهم ماه مبارک، هنوز برات شهادتم رو امضا نکردی! نمیدونم شایدم امضا شده ولی حالا زوده منو ببری. خیلی گناهکارم ولی میدونی که آرزومه شهادت. یعنی عاقبت بخیری، ما که یه روزی بالاخره رفتنی هستیم پس حیفه که همین طوری عادی بمیریم، پس آقاجان به حق دخترت خانم رقیه(س) شهادتم رو امضا کن شاید پس فردا عملیات باشه و اگر قسمت بشه ...
نمیدونم بقول ... شاید میخوای نگهم داری تا بیشتر خدمت کنم، تا الان اگر گناهانم زیاد بوده و از شما دور شدم ولی برای شما ارباب خدمت کردم. یادته رفتم حرم دخترت، داشتم دق میکردم. کاش میمردم حرم رو اونطوری نمیدیدم. حرم خالی از زائر. کف حرم خاک نشسته بود. کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت یا رقیه(س). منتی نیست، وظیفه بوده و از روز اول که در دلم نشستی و دلم را ربودی به شما قول دادم که زندگیم را فدایت میکنم و آخر همین شد. حالا شما باید عوضش را بدهید... اومدم پاسبان حرم دخترت و خواهرت باشم از همه چیز گذشتم، دلم سرگردونه، دل که آواره بشه خیلی بد میشه، به حق دخترت رقیه(س) منم ببر تا باعث ناراحتی شما یا گناه کردنم نشم.
به هرکسی که میگی دعا کن شهید بشم همه میگن نه خدا نکنه هرچی هم تو حرم خواهرت دعا میکنم ولی...
نمیدونم دعای پدر و مادر، برادر و خواهرامه دعای رفقاست دعای کیه، به همه میگم دعا کنید تا شهید بشم قبول نمیکنن، آخه خودتون گفتید که دعای مومن زودتر اجابت میشه ولی من کسی پیدا نکردم، حالا چه کنم از خواهرت خواستم تا برام دعا کنه و از دخترت واقعا شهادت چقدر سخته.
اگر یه روز فرشتهها بگن چی میخوای از خدا لبامو باز میکنم و میگم به خواهش و دعا شهادت، شهادت آرزومه شهادت شهادت سه رویای ناتمومه.
یا زهرا چکارکنم دیگه شما بهم بگو، شما سه راه حل بزار جلوی پاهام دلم برای مدینه تنگ شده چرا اینطوری کردید با دلم؟ حالا میخواهید رهایم کنید باز برگردم؟ البته شکر میکنم خدا رو که خاک پای نوکران شما هستم ولی این خاک بودن را کامل کنید یه عمریه که دارم نوکری میکنم و نفس میزنم ولی اگر رهام کنید هیچ فایدهای نداره، از روز ازل روی کاغذ سرنوشت من نوشته ((تنها)) ،زیادم سخت نیست سفر عشق جگری میخواهد و میدونم تو این راه خیلی چیزها باید بزاری کنار، منم حرفی نزدم.
وای به حالم اگر این کارهایی که انجام دادم برای رضای شما نباشه و دعا کنید شیطان از من دور بشه و فقط برای شما باشم.
هجدهم ماه مبارک رمضان سال ۹۲ کشور سوریه"
- ۹۶/۰۳/۱۵