دوراندیشی شهید پورهنگ
بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن
خاطره شهید
سال 80 بود. امتحانات خرداد حوزه که تموم شد، برای اردوی سه روزه با اساتید و مدیران حوزه به اردوی دماوند رفتیم. محل اسکانمون حوزه دماوند بود. با دوستانمان که برای گشت و گذار به روستاهای اطراف می رفتیم بعضی از رفقا میوه های درختانی که شاخه هایش از باغ بیرون زده بود تحت عنوان حجم شرعیِ " حق ماریه" می چیدند و می خوردند. من نمی خوردم متوجه شدم محمد هم نمی خورد.
پرسیدم: محمد تو چرا از این میوه ها نمی خوری؟ همه می خورن. شرع هم که اجازه داده. خیلی دوست داشتم جوابش رو بدونم.
گفت:ما که خودمون درست و حسابی نیستیم.(البته از روی تواضع) اینارو می خوریم فردا که ازدواج کردیم رو بچه هامون اثر بد می گذاره.
فردای اون روز رفتیم دیدار حضرت "آیت الله جوادی آملی."
دوستان این موضوع رو با ایشون مطرح کردند و با ناراحتی شدید ایشون مواجه شدند. فرمودند درسته که شرع اجازه این کار رو داده و لیکن شما طلبه اید و نباید این کار رو می کردید. من هم رد مظالم این عمل شما رو به عهده می گیرم.
از محمد خوشم اومد هنوز معلوم نبود که ازدواج میکنه ولی به فکر بچه هاش بود...
راوی: دوست شهید
https://tlgrm.me/joinchat/DLhywECrdBuM5N_l-NjpHg
- ۹۵/۱۰/۱۲