دوست دارم دوتایی باهم شهید بشیم بعد بریم پیش خدا
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۴۲ ب.ظ
وقتی پسرم دنیا اومده بود چهل روزه بودکه رفتیم جمکران
همسرم محمد رضا رو گذاشت جلو در ورودی مسجد خودش اومد کنار وایستاد بعداز چند لحظه برش داشت.
ازش پرسیدمچرا اینکاروکرد، گفت: به امام زمان عج گفتم این بچه رو از سربازان خودت قرار بده و خودت مواظبش باش من فقط وسیله م به منم کمک کن بتونم تربیتش کنم اگه غیر اینه منم این بچه رو نمیخوام...
بیشتر وقتها وقتی محمد رضا خواب بود آروم اینا رو بهش میگفت.. محمد رضا باباجون دوست ندارم با مرگ طبیعی بریم پیش خدا، دوست دارم دوتایی باهم شهید بشیم بعد بریم پیش خدا و...
راوی : همسر شهید علی ناصری
@fatemeuonafg313
- ۹۵/۱۱/۰۳