حسن باقری گروه
ما شهید بیضایی را حسین صدا می زدیم . حسین کم سن وسال ترین اعضا بود . آدم عجیبی بود و در کارهایش بسیار جدی بود . بار اول در پرواز تهران به دمشق از صندلی جلویی بلند شد رو به من گفت : آقا سهیل ! برای ساخت مستند می روید سوریه ؟ گفتم : لو رفتم ؟ گفت : در سالن ترانزیت دیدم تون . این شروعی بود برای برادری من وحسین . من همه جا با حسین بودم. از این عملیات به آن عملیات ، از این شهر به آن شهر ، به نظر ما حسن باقری جمع ما بود . ما یک گروهی داشتیم به نام (( شانتورا )) و حسین مغز متفکرجمع ما بود .
من از قبل به همه دوستان گفته بودم که قطعا اگر حسین شهید نشود در آینده به فرمانده بزرگی در این عرصه تبدیل می شود . اگر بخواهم خود را جای حسین بگذارم ، نمی توانم . خیلی سخت است که دختری دو ساله داشته باشم و از آن دل بکنم.
کانال شهیدمدافع حرم عمه سادات
شهید محمودرضا بیضائی
@Beyzai_ChanneL
- ۹۴/۱۰/۲۶