سه اپیزود
سه اپیزود
اپیزود یک:
جنوب حلب، منطقه راموسه، حدود دوماه قبل از سه گردان فاطمیون فقط یکی رو پا مونده، تروریستها با تمام توان میخوان محاصره حلب رو بشکنن، سید_بلبل(سیدمرتضیرضوی) فرمانده جوان گردان بچه هاشو هدایت میکنه، با تانک رفت تودل دشمن، تانکشو زدن و اومد بیرون دیدیم دست راستش به پوست آویزونه، با دست چپش گرفت و بازهم فرماندهی میکرد...
اپیزود دو:
مشهد، بیمارستان امام حسین(ع)، چندروز قبل ساعت حدود ۱۵عصر ، برای ملاقات و عیادتش رفته بودیم،حالش زیادمساعد نبود و به زحمت صحبت میکرد، رفته بودیم عیادت یک جانباز از فاطمیون!!!
اپیزود سه:
گفتم: سید چیکار کردی با خودت؟ گفت: چهل روز تهران بستری بودم و دستمو پیوند زدن، یک هفته مشهد اومدم و دوباره عفونت کرده.
گفتم: کسی به ملاقاتت میاد؟ سکوت کرد و بعدش گفت: ما با کس دیگری معامله کردیم و از هیچکی توقع نداریم!
پ ن:
سیدبلبل به ما احتیاجی نداره ولی ما به درک کردن چنین انسانهایی محتاجیم!
پ ن تر: اپیزود؛ بخشی - گاهی مستقل - از یک مجموعة به هم پیوسته مانند فیلم یا قصه ، قسمت ، بخش
- ۹۵/۰۷/۰۳