شهادتش برای کسی غریب نبود
همسر شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی:
حال و هوای خاصی داشت و شهادتش برای کسی غریب نبود.همه روحیات آقا مهدی را میشناختند؛خیلی شوخ و درعین حال خیلی معتقد و متدین.اما وقتی صحبت از اعزام به سوریه شد،من هیچوقت جدی نمیگرفتم.پیش خودم میگفتم:«خود نظام نمیگذارد آقا مهدی برود».چون فکر میکردم برای رفتن به سوریه،میزان تحصیلات هم مهم است.هرچند همیشه به او میگفتم:تو آخر سر شهید میشی! اما باز فکر نمیکردم بتواند به سوریه برود.اما وقتی دیدم قضیه جدی شده،به او اعتراض کردم.گفتم: ما خودمون سه تا بچه کوچیک داریم،چرا میخوای پاشی بری اونجا؟ میگفت:هرکس اندازه ی خودش باید وظیفش رو انجام بده،ما الان توی ناز و نعمتیم،مردم بیچاره سوریه چهارساله که هیچی ندارن.گفتم:پس بچه هات چی؟بغضی کرد و گفت:من مطمئنم خود حضرت زینب (سلام الله علیها)هوای بچه های شهدای مدافع حرم رو داره.
به همه گفته بود «دارم میرم کربلا»، اما من که میدانستم کجا میرود.شب قبل از اعزامش به سوریه،به بچه ها با شوخی و خنده گفت:بیاید آخرین عکس رو هم با هم بگیریم.
بعدش خیلی جدی گفت:شاید این عکس خداحافظی باشه!
@Agamahmoodreza
- ۹۶/۱۲/۰۵