شهیدمدافع حرم سیدمصطفی موسوی (مسلم)
با اینکه مداح نبود آخرین سالی که ماه محرم ایران بود توی حسینیه مداحی هم کرده بود. نمیخواهم حالا که پسرم شهید شده تعریف کنم، نه، اما واقعیتش این است که گاهی که خانواده دورهم مینشستیم، میگفتم مصطفی چرا اینجوری شده؟"
مصطفی جور دیگری شده بود دوستانش میگفتند وقتی آهنگی میگذاشتیم اعصابمان را خورد میکرد نمیگذاشت آهنگ گوش کنیم. در مرخصیهایی که برمیگشت بیشتر وقتش را در هیئت بود. آخرین تماسش با خانواده چند روز قبل از عملیات بصری الحریر بود. روز ولادت حضرت زهرا(س) زنگ زده بود تا روز مادر را تبریک بگوید. "همه خانواده دورهم جمع بودیم که مصطفی زنگ زد. با همه صحبت کرد و گفت که جایتان خالیست. گفتم رفتی زیارت حضرت زینب(س) من را هم دعا کن. گفت: مادر فردا عروسی داریم دعا کن. همان روز پسر بزرگم تصادف کرد مصطفی خبر نداشت احتمال میدادم که خبر به گوشش برسد و چند روز بعد تماس بگیرد. ولی تماس نگرفت و این آخرین تماس مصطفی بود."
گفته بود "شهادت را برای دل کندن از خانواده نمیخواهم؛ دلم با عشق دیگری است"..
https://telegram.me/joinchat/B6yLojvAndEG1TmuRGamgA
بیسیم چی
- ۹۴/۱۲/۱۴