شهید مدافع حرم مسلم نصر به روایت همسر گرامى شهید
بسم رب الشهداء
"خصوصیات اخلاقى"
"کظم غیظ" مسلم مثال زدنى بود. به یاد ندارم که عصبانی شده باشد. هر حرفى که مىخواست بزند، هر وقت با هم به گلزار شهدا مىرفتیم، مدت زیادى میان مزار شهدا مىماند و از عطر وجودشان بهره مىبرد. هر وقت تلویزیون مستند شهدا را پخش می کرد، آرام آرام زیر لب زمزمه میکرد شهیدان زنده اند الله اکبر.
🔸تا می توانست نماز را به جماعت میخواند و نماز شبش هم ترک نمی شد حتی در سفرها و یا مأموریت هایش. در جمع آرام و ساکت بود، اما در منزل خودمان شلوغ و شوخطبع بود.
🔺در منزل در کار خانه و غذا درست کردن به من کمک می کرد. احترام به پدر و مادرش در اولویت برایش قرار داشت و به صله رحم خیلی اهمیت میداد. ما با هم خیلی ارتباط خوبی داشتیم و بیشتر با هم دوست بودیم. روزها که به سر کار می رفت یک مرتبه و یا دو مرتبه زنگ می زد و با من و مبینا صحبت می کرد و همیشه هم میگفت من هر کاری میکنم به خاطر تو و مبیناست. هیچ موضوع مخفی ما با هم نداشتیم همیشه هر موردی در زندگیمان پیش می آمد با هم مشورت و با کمک هم مشکلاتمان را حل میکردیم.
@labbaykeyazeinab
- ۹۶/۰۵/۰۶