شهید میردوستی
بسم الله...
پیکر شهید میردوستی که آمد هیچ رسانه ای خبر ویژه ای از این شهید والا مقام منتشر نکرد. با ۲۰ تن از رفقا تماس گرفتم تا با خانواده شهید ارتباط بگیرم. تا اینکه به لطف یکی از رفقای پاسدار با سید قاسم میردوستی صحبت کردم.
اولین مصاحبه کوتاه را منتشر کردم. بعد هم رفتم منزلشان و با پدر و مادر و همسر شهید صحبت کردیم و نوشتم.
سید محمد حسین اولین شهید دهه هفتادی از مدافعان حرم است.
محمد یاسا فرزند یک ساله شهید بازیگوشی میکند. موهای بور و چشم های رنگی اش فتوکپی پدرش بود. خانم میرشاهی مادر شهید میگفت محمد یاسا شبیه پدرش راه می رود شبیه او غذا می خورد و شیطنت هایش هم مانند اوست.
خانواده ای حزب اللهی و انقلابی، گرد جنگ هشت ساله هنوز بر سر و روی پدر شهید به یادگار مانده بود. این روزها آقا سید نیز برای مبارزه با تکفیری ها اعزام شده است...
پدربزرگ آقا سید محمد حسین از روحانیون با صفای استان گلستان بوده که با شهید نواب همکاری هایی داشته، ضمنا این پدر و مادر مومن و ایثارگر برادرهایشان به شهادت رسیده بودند.
یعنی بابای محمد یاسای قصه ما هم عمویش شهید شده و همچنین دایی. آقا سبد میگفت فرزند گوی سبقت را در شهادت از من ربود. من با سی سال خدمت در سپاه پاسداران توفیق شهادت نداشتم اما آخرین فرزند من به این فیض عظیم دست یافت.
از شما چه پنهان بغض بیخ گلویم را گرفت وقتی محمد یاسا برایم سیب آورد و با زبانی کودکانه سخن گفت. اصلا خودت که پدر باشی بیشتر و بهتر می فهمی این درد را...
همسر شهید میگفت هر وقت بچه هایی را میبیند که در آغوش پدرشان هستند بی قرار تر می شود...
می گفت محمد حسین معتقد بود اگر ماها نرویم هزاران محمد یاسا یتیم می شوند...
دلم بیشتر به درد آمد، آدم ابوالبشر که دنیا را دوست دارد ببین چطور دل می کند از این دنیا و به جهاد با شقی ترین افراد زمانه خود می رود.
رضا شاعری، خبرنگار حماسه و مقاومت
- ۹۴/۱۰/۱۹