صحبت های مادر شهید مهدی صابری بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندش
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۶ ب.ظ
زنگ زدم به داداشم ، گفتم داداشی : گفت بله آبجی.
گفتم اگه من برای مهدیم ، زن بگیرم میاین . گفت :بله آبجی ، شما زن بگیر ما حتما میایم .
گفتم :پس پنجشنبه بیاین ، مراسم عروسی داریم . برای مهدیم حوری از حوریان بهشتی گرفتم .
تا اینو گفتم ؛ داداشم از پشت تلفن سه بار گفت : الله اکبر الله اکبر الله اکبر
گفت : آبجی گفتم :بله گفت :به آقا امام حسین ع اعتقاد داری ؟
گفتم :بله داداشی گفت :پس محکم باش .
گفتم :محکم هستم داداشی.
بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم
@haram69
- ۹۵/۰۶/۲۴