عاشق شهادت است
شهید مدافع حرم قاسم غریب به روایت همسر گرامى شهید؛
بسم رب الشهداء و الصدیقین
قاسم در همان جلسه [آشنایی] از احتمال شهادتش برایم گفت. میگفت: که عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم عرض زندگیام قشنگ باشد. طولش مهم نیست. منظورم این است که غنای یک زندگی مشترک بیشتر برایم اهمیت داشت. در اطرافم میدیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی میکنند و هیچ عشقی در میان نیست. دوست داشتم زندگیام با عشق همراه باشد، هر چند کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم از شهادت صحبت میکرد میگفتم ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب زندگی کند هر چند کوتاه باشد.
قبل از مراسم عقد با خودم میگفتم همسرم شهادت را دوست دارد اما کو جنگ! جنگی در میان نیست که او شهید شود. اما بعد از عقد وقتی آلبوم عکسهای همسرم را ورق میزدم تازه متوجه شرایط کاری و حساسیتهای شغلیشان شدم.
من و قاسم روز دوشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۴ عقد کردیم و بعد از عقد به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتیم. چون شب مبعث بود، همسرم برای من مداحی خواند. او نذر کرده بود اگر پسردار شدیم اسمش را عباس بگذاریم. فردای عقد به او گفتم شما به حضرت عباس (سلام الله علیها) ارادت داری. من هم ارادت خاصی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) دارم. میتوانم شما را مهدی صدا کنم؟ ایشان فکر کرد و گفت: مهدی غریب! خیلی قشنگ است و از آن روز به بعد من ایشان را مهدی صدا کردم.
@labbaykeyazeinab
- ۹۷/۰۲/۱۰