لباس نو
چهارشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۴ ب.ظ
بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن
خاطرات شهید
لباس نو
زمانی که تو سوریه زندگی میکردیم لباس های ریحانه و مهرانه را که استفاده و تکراری شده بود را جمع کردم و کنار گذاشتم که بدهم به بچه های سوری بعد به اقا مهدی گفتم می شود لباس های بچه ها را بدهی به کسی که نیاز دارد
توی جنگ نیازشان می شود و شاد می شوند
گفت:《نه بهتر است چند دست لباس تو و تازه بخری برای بچه های نیازمند اینطوری بیشتر دلشان شاد می شود》
ساده
اگر کسی برای بار اول می خواست بیاید منزل ما آقا مهدی می گفت چند نوع غذا درست نکن یا سفره را خیلی رنگین نکن
بگذار راحت باشند و دفعه بعد هم بیایند منزلمان
شهید مهدی نعمائی عالی
راوی: همسر شهید
@sangarshohada
- ۹۷/۰۷/۰۴