متن دلنوشته سهیل کریمی براشهید علی یزدانی
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۳۹ ب.ظ
از پیش از رفتن محمودرضا بیضایى منتظر رفتن على بودم. نمى دونم چرا این قدر طول کشید؟! شاید باید بچه ش به دنیا میومد و به همین سن هفت، هشت، ده ماهه گى ش مى رسید، تا على از نسل خودش، از جنس خودش و از مردونه گى خودش، یادگارهایى واسه دنیاى ما به جا بذاره.
و على خیلى خوب رفت. خیلى. على تیکه تیکه شد. تو دل عراق فتنه زده. و براى آرمان اصیل ش. و چه قدر با ممدتاجیک خندیدیم سر رفتن على. براى رفتن على باید هم مى خندیدیم.
على جزء شوخ ترین و در عین حال عاقل ترین شانتورا بود
چه روز قشنگى هم رفت
منبع:
کانال شهید بیضایی
- ۹۴/۱۱/۰۵