مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

 از هم پول قرض می‌کردیم. هر وقت پول لازم بودم، اگر از هیچ راه دیگری جور نمی‌شد، به محمودرضا زنگ می‌زدم و جور می‌شد. البته اینطور نبود که همیشه پول داشته باشد؛ با این حال، نمی‌گفت ندارم. همیشه می‌گفت: "جور میشه؛ یه شماره کارت بده!" و بعد از یکساعت پیامک میداد که: "واریز شد." می‌دانستم که اینجور وقت‌ها از کسی برایم قرض میگیرد. جود، از خصوصیاتش بود. هیچوقت هم نشد که طلبش را بخواهد. یکی دو هفته قبل از آخرین سفرش به سوریه، پیامک داده بود که مبلغی پول لازم دارد و آخرش هم نوشته بود "زود پس می‌دهم". من تابستان سال نود و دو، مقداری بیشتر از این مبلغ پول از او قرض کرده بودم و قرار بود تا خرداد نود و سه به او برگردانم. برایش نوشتم که نمی خواهم پس بدهد و بگذارد من بدهی ام را با او صاف کنم، بعد. اما در جوابم نوشت: «صافیم». محمودرضا از دنیای خودش صرفنظر کرده بود و آماده رفتن بود.

راوی: احمدرضا بیضائی، برادر شهید.

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">