محمودرضا من رو برد....
شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ب.ظ
نوشته های محمد جواد
اوایل آشناییم با محمودرضا و
اولای خدمت بود و برده بودنمون میدون تیر.
همونجا شرط بستیم، هرکس باخت باید یه نهج البلاغه برا اون یکی بخره.
بااااااااااخت!
بردمش )
بعد مدتها دیدم یه نهج البلاغه برام هدیه آورد،
برام صفحه اول رو امضا کرده بود...
دست خطش رو دوست داشتم...
محمودرضا رو هم....
راستی؛
محمودرضا من رو برد....
Archive
- ۹۵/۰۵/۳۰