محمودرضا هیچوقت حتی یکبار هم نشد که تظاهری بکند یا ژست معنویت به خودش بگیرد
برای محمودرضا
محمودرضا از مریدان مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن مولانا (رضوان الله علیه) بود. مرحوم آیت الله مولانا ظهرها را در مسجد موسوم به "استاد - شاگرد" در خیابان فردوسی تبریز اقامه نماز می کرد. من ایامی که در دبیرستان ابوذر درس می خواندم بخاطر واقع شدن مدرسه مان در خیابان تربیت و نزدیکی به این مسجد، ظهرها گاهگاهی می رفتم و نماز را به ایشان اقتدا می کردم. ایشان علیرغم مرتبت و شان مرجعیت که داشتند فوق العاده افتاده و متواضع بودند و با جوانان بسیار گرم می گرفتند. معمولا بعد از نماز حلقه ای از جوانها بدور ایشان تشکیل میشد و تا ساعتی ایشان را رها نمی کردند. ایشان دارای مقاماتی هم در امور باطنی بودند و البته کمتر کسی از این بعد شخصیت ایشان در تبریز مطلع بود. من نمی دانستم محمودرضا هم به حضور ایشان میرود. اوایل دوره دانشجویی من، با اواخر دوره دبیرستان محمودرضا همزمان بود و بعد از دانشگاه دیگر توفیق درک محضر معظم له را نداشتم. محمودرضا در دو سال آخر دبیرستان، ظهرها بعد از مدرسه، مسیر دبیرستان فردوسی تا مسجد "استاد - شاگرد" را پیاده طی می کرد و در نماز ایشان حاضر میشد. اما جهتش بیشتر استفاده از ارشادات معنوی ایشان بود. من از این قضیه بی اطلاع بودم. تا اینکه یکروز فهمیدم و به محمودرضا گفتم: شنیدم میروی پیش آقای مولانا! اول جا خورد اما بعد گفت: آره خیلی آدم خوش مرامی است! فهمیدم دارد مرا می پیچاند. گفتم: از ایشان استفاده هم می کنی؟ گفت: آره! گفتم: از فرمایشاتشان که شنیده ای بگو تا استفاده کنیم. گفت: دیروز بعد از نماز با کلی احتیاط و رعایت ادب رفتم جلو و گفتم اگر می شود نصیحتی بفرمایید. ایشان چند لحظه سرشان را انداختند پایین بعد توی صورت من نگاه کردند و گفتند: حال شما خوب است؟!! محمودرضا این را گفت و زد زیر خنده و دیگر نگذاشت بحث آیت الله مولانا را ادامه بدهم. آنروز مرا پیچاند. تا آخر هم همین بود محمودرضا. هیچوقت، حتی یکبار هم نشد که تظاهری بکند یا ژست معنویت به خودش بگیرد. من تا آخر حیات ظاهری محمودرضا هیچ چیز از او ندیدم که دلیل بر این باشد که بچه مذهبی است یا از معنویت خوبی برخوردار است.
Archive
- ۹۵/۰۶/۰۳