محمود جان تشنمه میشه بهم آب بدی...
بسم الله
قربتا الی الله
گفت محمود یکشنبه شهید شد.
گفتم خب؟
گفت هفته قبلش دوشنبه اومده بود پادگان ما. تو پادگان که دیدمش رفتم پیشش و بغلش کردم. بعد بهش گفتم محمود حلالم کن! گفت چی رو حلال کنم؟ گفتم یه کم فکر کنی میفهمی. محمود گفت واسه اون آب آوردنا میگی؟ خندیدمو گفتم آره همون شش ماهی رو که واسم آب میاوردی رو میگم. محمود هم با خنده گفت برو دیوونه حلاله حلالت.
پرسیدم قضیه آب آوردنا چی بود دیگه؟
گفت آموزشی تو پادگان که بودیم شبا زیاد تشنه ام میشد. شبای اول بود با غرولند از خواب بیدار شدم و گفتم، عه کی حال داره بره آب بخوره...خیلی دوره.
محمود که بیدار بود گفت من میرم واست آب میارم.
و بعد با یه پارچ برگشت و یه لیوان بهم آب داد. آخرش هم گفت: هر وقتی آب خواستی به خودم بگو واست میارم.
منم شش ماه تموم هرشب بهش میگفتم واسم آب میاورد.
گفتم اغراق نکن دیگه هر شب که واست آب نمیاورد.
با خنده گفت نه به جون خودم بیشتر شبا ساعت ۳ شب بیدارش میکردم و میرفت واسم آب میاورد.
با خودم میگم:
نه چلاق بوده که نتونه بره آب بیاره
نه آدم تنبلیه که نخواد کار کنه؛
اون فقط میخواست از دست محمود آب بگیره...میخواست محمود براش آب بیاره...میخواست خودشو واسه محمود لوس کنه...میخواست محمود نازشو بکشه...میخواست بیشتر با محمود باشه...میخواست محمود باهاش باشه...
نمیدونم چرا یهو فکرم رفت دور و بر چادرا
وقتی سکینه و بچه ها مشک رو طرف عموشون عباس گرفتن و ازش طلب آب کردن...نه که چون دیگه هیچ یاری برای باباشون حسین نمونده بود نه! آخه وقتی اصحاب هم دور و بر باباشون حسین بودن باز هم میرفتن پیش عموشون عباس و از اون طلب آب میکردن.
آخه دوست داشتن عمو عباسشون براشون آب بیاره
آخه هیچکی مثل عمو عباس ناز بچه ها رو نمیخرید
آخه هیچکی مثل عمو عباس حواسش به بچه ها نبود
آخه عمو عباس یه دونه بود...
محمود جان
تشنمه
میشه بهم آب بدی.....
آب میخواهد چه کار؟ آب آورش را پس دهید
آی مردم زود عموی دخترش را پس دهید..
السلام علیک یاساقی العطاشا
رفیق
محمودرضا بیضایی
تشنمه
ساقی
آب
سربازان آخرالزمانی امام_زمان_عج
کانال شهدای مدافع حرم
@mostafa_sadrzadeh
- ۹۶/۰۶/۰۲