محمود لیاقتش فقط شهادته
سال 92 بود سالگرد شهادت دوست عزیزمون آقا اسماعیل بدر حداد بود منو چندتا از دوستان جلوی مسجد ایستاده بودیم محمود از مسجد(مراسم سالگرد) خارج شد اومد به طرف جمع گفت بچه ها خداحافظ با اجازتون فردا صبح بر میگردم تهران اومد با تک تک دوستان روبوسی کرد و از ما دور شد کمی ازمون فاصله گرفت در حالی که داشت دور تر میشد من غافل رو کردم به بچه ها گفتم محمود برو انشالله شهید بعدی تو هستی بچه ها زدن به خنده هر کس یه چیزی گفت یکی گفت محمود نور بالا میزنه یکی گفت شهادت حق محمود هستش یکی گفت محمود لیاقتش فقط شهادته خلاصه کمتراز شش ماه اولین خبر شهادت رو از تهران قبل خانواده اش از طریق یکی از دوستان تو قدس بهمون رسوندن. اونوقت بود که من یاد اون حرفی که زدم افتادم خیلی خیلی ناراحت شدم داشتم خفه میشدم تو دلم گفتم زبونت لال این چه حرفی بود زدی.الان هم بعضی از دوستان که اونروز با هم بودیم بهم متلک میندازن میگن رضا میشه بگی شهید بعدی کی هستش منم ناراحت میشم ولی به روم نمیارم چند تا اسم میبرم بهشون میگم عجله نکنین نوبت شما هم میرسه فقط من لایق شهادت نیستم میگم همتون میرین من میمونم و زحمت همه ی کارهای مجلس ترحیم و سالگرداتون گردن من میوفته بهشون میگم لاعقل یکی دوتا تون بمونین و شهید نشین کمک دستم باشین تنها نمونم.راستش بعضی از دوستان هستن که نور بالا میزنن وقتی فکر اینو میکنم که اونا هم روزی خواهند رفت خیلی ناراحت میشم راستش بعد شهادت محمود نگاهم به اون دوستام خیلی عوض شده همیشه از دور به چهره شون نگاه میکنم تو دلم میگم نکنه نگاه آخر باشه.اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک.
رضا خلیفه زاده
@Agamahmoodreza
- ۹۷/۰۳/۲۲