مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه


شهید محمدرضا خاوری روز هشتم آذرماه سال 1358مصادف با تاسوعای حسینی در خانواده یی مهاجر، از پدر و مادری افغانستانی متولد شد که با شروع جنگ های داخلی دوران کمونیست ها و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مهاجرت کرده بودند.رضا تحصیلات ابتدایی اش را تا مقطع راهنمایی در مشهد گذراند ، از لحاظ درسی در مدرسه بسیار مورد تحسین اساتید و همیشه شاگرد اول یا دوم بود.سپس در سال73در پی اخراج مهاجرین از ایران ، به همراه خانواده مجبور به بازگشت به افغانستان شد. در هرات رضا وقتی به مدرسه میرفت همه او را اذیت و آزار میدادند و به او لقب جوجه خمینی می‌دادند رضایی که در جو ایران و پیروزی هشت سال دفاع مقدس بزرگ شده بود آن مردم و عقایدشان برایش عجیب ، سخت و غیرقابل تحمل می‌نمود. پس از یک سال زندگی در هرات به تنهایی به ایران بازگشت و وارد سپاه حضرت محمد(ص) شد.سپاهی که در آن روزها برای مبارزه با طالبان تشکیل شده بود.در سپاه به مطالعات زیادی پرداخت و بیشتر با خط فکری بزرگانی چون حضرت امام ، شهید مطهری ، شهید دکتر بهشتی ، شهید چمران و...آشنا و شیفته آنان شد و به تقویت اراده و ایمان پرداخت.در واقع رضا از 17 سالگی رسما وارد فعالیت های نظامی شد و دوره های بسیاری را گذراند و در زمینه اطلاعات و شناسایی فردی توانمند شده بود.رضا در دوران تحصیل مدرسه در ایران علاقه خاصی به شهیدان بزرگی چون حاج احمد متوسلیان ، شهید کاوه ، شهید حسن باقری ، شهید ابراهیم همت و...داشت و از آنان الگو می‌گرفت و همیشه در راهپیمایی ها و فعالیت‌های بسیج بطور مخفیانه (زیرا ورود اتباع به بسیج غیرقانونی بود) شرکت داشت.در این مدت رضا فردی انقلابی ، مومن ،مبارز و متخصص رشد کرد.

پس از اتمام جنگ افغانستان و با آمدن نیروهای ناتو و منحل شدن سپاه حضرت ، رضا وارد ارتش افغانستان شد و به خدمت به مردم آن قسمت از سرزمین‌ اسلام پرداخت و پس از چندی خدمت دارای پست نظامی و مالی خوبی شده بود اما نیروهای آمریکایی شروع به ردیابی بچه‌های سپاه حضرت و بشهادت رساندن آنان نمودند (این افراد را برای خود خطرناک می‌دانستند زیرا نیروهای آموزش دیده دست ایران بودند) و رضا به همراه تعداد زیادی از همرزمان به ایران آمدند و به زندگی پر رنج و درد مهاجری پرداختند اما باز هم ناراحت نبودند.تا زمان بهار عربی و اتفاقات بحرین این بچه‌ها تلاش کردند خود را به شیعیان بحرین برسانند اما به دلایلی نتوانستند.با آغاز جنگ33روزه لبنان تلاش داشتند خود را به آن خطه از جغرافیای اسلام برسانند که...گفتند حزب‌الله توان دفاع از خود را دارد و با این بچه‌ها همکاری نکردند و بازهم نتوانستند بروند. تا اینکه در سال90هیئت متوسلین به حضرت رقیه(س) را تاسیس و ثبت نمودند و شروع به یافتن دوستان و همرزمان قدیمی سپاه حضرت محمد(س) نمودند و شهید حجت و شهید ابوحامد ، شهید فدایی ، شهید حسینی ، ...این اتفاقات سوریه را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کرده بودند با گردآوری این رفیقان قدیمی در قالب هیئت و کار فرهنگی اولین گروه 22نفره را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) تشکیل دادند و اعزام کردند و گروه‌های دیگری را یکی پس از دیگری .

حجت با شهیدان بزرگ مدافع حرم چون:شهید سید حسین حسینی (اولین جانشین فرماندهی لشکر فاطمیون و فرمانده اطلاعات و عملیات که تابستان92در دمشق سوریه بشهادت رسید)، شهید ابوحامد (فرمانده لشکر فاطمیون)، شهید حسین فدایی (ذوالفقار)، سید محمد حسن حسینی (سیدحکیم) و...از دوران سپاه حضرت باهم آشنا و دوره‌های ویژه‌ی نظامی دیده بودند و در دوران جنگ با طالبان در افغانستان نیز دوشادوش هم حضور داشتند. خاک افغانستان که وطن آنان به حساب می‌آمد اما این بار تصمیم گرفتند تا زمین شام را از خون‌شان سیراب کنند و سرزمین توس را برای آرام گرفتن در جوار امام هشتم برگزیدند.

رضا در تاریخ6 خرداد با سرپرستی دومین گروه به سوریه رفت و پس از چند هفته از ناحیه ساق پا مجروح شد و بعنوان اولین جانباز فاطمیون به مشهد بازگشت.و پس از4بار عمل و9ماه با یافتن بهبودی نسبی دوباره به جبهه‌های سوریه بازگشت. در مدت 9 ماه مجروحیت هم در مشهد پیگیر مشکلات رزمندگان، شهدا و خانواده‌هایشان بود و از راه دور هم مشاور شهید ابوحامد در کارها بود.

رضا پس از بازگشت به سوریه هم به دلیل استعداد و توانایی خارق‌العاده‌اش در اطلاعات و شناسایی و تجزیه و تحلیل و بعنوان مشاور عملیاتی فرماندهی انتخاب شد و پس از دوسال سختی و تحمل درد و رنج فراوان، پس از دوسال رشادت سرانجام در27مهرماه سال94 مصادف با پنجم محرم توسط عناصر اسرائیلی در عملیات آزادسازی حلب بشهادت رسید. خودروی شهید مورد اصابت دو موشک کورنت اسراییلی قرار گرفت و همانطوری که می‌خواست به دیدار معبود شتافت .پیکری که چون اباعبدالله سر در بدن نداشت و چون علمدارش دست و پا در بدن نداشت و پیکرش در آتش سوخت و چون مادرش زهرا در گمنامی رفت و به اندازه همان قنداق کودکی‌اش از این دنیا رفت.امام زمان ! ما افتخار می‌کنیم که اسراییل از یک سرباز ساده و دست خالی شما آنقدر می‌ترسد که دو موشک به آن گرانی زرهی را صرف یک آدم می کند هرچند برای وجود گرانبهای این بچه همه دنیا هم کم است 

کانال آقا حجت

http://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ




  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">