مشق دوری را چگونه با دل بی تاب بنویسم
دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ
مشق دوری را چگونه با دل بی تاب بنویسم
نیستی بابا
بی تو من فردا چگونه مشق بابا آب بنویسم
باز بابا آب!
باز بابا آب!
باز بابا آب را بستند!
رفته ای اما عمو عباس ها هستند
پاسداران رشید یاس ها هستند
در دل هر ذره می گفتی که یک رود است
در دل هر ذره یک رود است و عالم شمر و نمرود است
باز بابا شمرها بر خیمه ما آب را بستند
اما
کودکان شاداب
دیدگان خواب را بستند
صحنه گرچه سخت تکراری است
فصل اینک فصل بیداری
داستان این بار برعکس است
نهر بین خیمه ها جاری است!
علی محمد مودب
- ۹۵/۰۳/۱۰