من هیچ آرزویی ندارم
همه برای هجوم فردا آماده میشدیم ...مثل همیشه شهید جواد محمدی نقل مجلس بود ....از هر دری سخن گفتیم ....جواد گفت بیاین از شما فیلم بگیرم جلوی تک تک ما دوربین موبایلش را گرفت وگفت بگین چه آرزو دارید ...هر کدام کلی ارزوو های مادی ومعنوی را ردیف کردیم ....نوبت رسید به عبدالخالق جوانمرد فاطمی دوربین به سمتش رفت .ودر حالی که عقب بر میگشت گفت من هیچ آرزویی ندارم ....همه خندیدیم وسربه سرش گذاشتیم ...فردا شد و با یگان ناصرین زدیم به خط دشمن .جنگ شروع شده بود. درگیری طول کشید ....بیسیم اعلام کرد که یک شهید داریم کسی باید بره ایشونو برگردونه ...که شهید جواد محمدی و سه نفر دیگه رفتن جلوتر و این شهید بزرگوار را برگردوندن .....وقتی به صورتش نگاه کردم خشکم زد او کسی نبود جز عبدالخالق .....همان کسی که در دنیا دیگر هیچ آرزویی نداشت شادی روح شهدای مظلوم .فاطمیون بخصوص داداش گلم عبدالخالق حسن زاده صلوات
- ۹۵/۰۴/۱۲