نا امیدی ممنوع
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۴۳ ب.ظ
به خاطر یک اتفاق خیلی ناراحت بودم، رضا طوری رفتار میکرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.
سعی میکرد هر جور که میشه خوشحالم کنه...
تعجب میکردم از اینهمه خونسردیش اما با تموم ناراحتیم هرلحظه با خنده رو بودن چهرش امیدوارتر میشدم...
همیشه میگفت به رحمت خدا شک نکن خودش گفته ان مع العسر یسری.
دو بارهم تو کتابش تاکید کرده . پس نبینم غمگین باشی...
گفت همین الان پاشو بریم مشهد پابوس آقا ، میدونم دوای دلت زیارته...
خاطره همسر شهید
مدافع حرم
شهید رضا دامرودی
کانال شهید دامرودی
https://telegram.me/joinchat/Cdbj5ECkj1TQtvu_n9G3HQ
- ۹۵/۰۶/۰۹