نحوه شهادت شهیداحمدمکیان
داغی در شهر حَمرِه
از حومه استان حلب
عملیاتی در مورخ ۱۶\۳\۱۳۹۵ صورت میگیره که عمل کننده لشگر فاطمیون بوده اما ناموفق میمونه
شب هفدهم تیپ زینبیون وارد عمل میشه و شهدای جامونده رو جمع آوری میکنه روز هفدهم به برادران فاطمیون بیسیم میزنن که بیاید باهم شهدارو برگردونیم .
هشت نفر از برادرها سوار نفربر میشن تا برن تو منطقه دشمن و شهدا رو برگردونند نفر آخری که سوار نفربر میشه شهید احمد مکیان هستند که به محض حرکت نفربر ایشون پَرت میشن پایین دوباره پا میشن میبینن که نفربر حرکت کرده چند متری بر میگردن عقب میبینن که نفربر بین ما و دشمن خراب میشه احمد آقا و دیگر دوستان به سمت دشمن با آر پی چی و تیربار شلیک میکنند تا دوستای دیگه برند کمک برادرایی که توی نفربر بودند
تو اون لحظه راننده نفربر میاد بیرون و به دست قناصه چی ایی حرامزاده از طبار حرمله به شهادت میرسند غلام عباس عزیز که الان جاوید الاثر هستند هم به شهادت میرسند.
توی این بین احمد شاهد شهادت رفقاشه ...
ماشین محمول توپ۱۰۷ کنار احمد آقا بوده ...احمد سمت راست ماشین بوده از سمت چپ چند تا از رزمنده ها داشتند به ماشین نزدیک میشُدند احمـــــــــد داد میزنه نیاین نیاین نیاااااااااااین چون اون لحظه توپ میخواسته شلیک کنه.
احمد: نیــــــــــــاین...............
اون برادرا صدای احمد رو نمیشنون و نزدیک و نزدیک تر میشن احمد میره سمتشون میندازشون اونور توپ همون لحظه شلیک میکنه خُــــــــــــدا......
مـــــوجُ آتـــش توپ به احمد میخوره
به نیابت از مادر سادات:پهلو شکافته......
بیاد اون مادر پشت دَر سینه سوخته
وای از کووه ی بنی هاشم صورتش نیلی شد
و سر بلند به نزد عمه ی سادات رفت........
و شهیداحمدمکیان جانشرا فدای چهار تن از رزمندگان کرد تا مبادا آنان آسیبی ببینند.
شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا
و شهیداحمدمکیان صلواتـی ختم کنید
- ۹۵/۰۴/۲۸