پرهیز از تفاخر و چشم و همچشمی بود
سردار شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند به روایت دختر گرامى شهید؛
بسم رب الشهداء و الصدیقین
"ما مدّعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند؛ (بخش پانزدهم)، پرهیز از تفاخر و چشم و همچشمی" ..
یکی از خصوصیات بارز پدرم پرهیز از تفاخر و چشم و همچشمی بود و همیشه ما را به این امر توصیه میکرد.
مخصوصاً هنگام رفتن به مهمانیها و جشنها سفارش میکرد طوری لباس نپوشیم که باعث تفاخر شود.
خودشان هم در لباس و ظاهر بسیار دقت داشتند.
یادم میآید که روز عروسی برادر کوچکم بود و ما طبق رسوم رایج وسایل عروس و داماد را توی یکی از اتاقهای خانهشان چیده بودیم و اطراف آن را تزیین کرده بودیم تا بازدیدکنندهها از خانه عروس و داماد آنها را ببینند. این وسایل کیف و کفش و لباس و چمدان بود که برای عروس و داماد خریداری میشود. پدرم وقتی این منظره را دید ناراحت شد و از ما خواست تا آنها را جمعآوری کنیم تا مبادا تازهعروسهای دیگری که در فامیل هستند با دیدن آنها حسرت بخورند.
در روز پاتختی هم از ما خواست تا از خواندن هدایایی که برای عروس و داماد آوردهاند در جمع خودداری کنیم تا مبادا کسانی که در جمع حضور دارند و نتوانستهاند کادوی مناسبی تهیه کنند یا پول کمتری بهعنوان کادو دادهاند شرمنده و سرافکنده شوند.
ایشان این دقت و ریزبینی را همیشه داشت و نگران بود و نمیخواست با اجرای این رسومات حتی یک نفر رنجیده خاطر شود.
@labbaykeyazeinab
- ۹۶/۰۶/۰۶